حسن رشدیه فرزند آگاه آذربایجانی پدر تعلیم وتربیت نوین در ایران
انتخاب : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
حسن رشدیه فرزند ملا مهدی تبریزی که تحصیلات را در مکتب خانه های قدیم آموخت در 22 سالگی پیشنماز یکی از مساجد تبریز شد. میرزا حسن رشدیه چون در خانواده روحانی بزرگ شده و در مکتب خانه درس خوانده بود و از آن رنج می برد برای ادامه تحصیلات به بیروت رفت و تحت نظر معلمین فرانسوی قرار گرفت و بعد به استانبول و ایروان رفت و در آنجا مدرسه ای دایر کرد و سپس به ایران آمد و اولین مدرسه را به سبک نوین در تبریز تاًسیس نمود. ولی چند بار آخوندها علیه او فتوا دادند و مدرسه اش را غارت کردند. به مشهد گریخت ولی باز به تبریز مراجعت کرد. رشدیه با حمایت مظفرالدین شاه و امین الدوله توانست در تهران مدرسه تاًسیس کند ولی باز هم از فشار قشریون در امان نماند و در حرم حضرت معصومه در قم متحصن شد. میرزاحسن رشدیه پدر تعلیم و تربیت نوین ایران لقب یافت و تعداد زیادی شاگرد تربیت کرد و کتابهای درسی زیادی با الفبای نوین از او به یادگار ماند و در سال 1323 در قم درگذشت. خانواده رشدیه از خدمتگذاران صدیق فرهنگ ایران شناخته شده اند.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
بستان اکیب بستاندا ورتویاردیق
قالا داغینا سلام(قسمت پنجم )
نوشته: میرنصرت الله بهادری پرستار مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
خوانندگان گرامی اشعار ترکی که در حال خواندن آن می باشید اثر آقای میر نصرت الله بهادری از پرستاران خوب و دلسوز آذربایجانی و اهل تبریز بوده و مدتهاست که ساکن شهرستان اورمیه مرکز همیشه آذربایجان غربی میباشد .این شاعر توانمند آذربایجانی در زمان نوجوانی و جوانی در محضر استاد جاوید آذربایجان شادروان حسین شهریار شاگردی نموده و دارای آثار فراوانی میباشد که در فرصتهای باقی در خدمت هموطنان ایرانی داخل و خارج کشور قرار خواهد گرفت این ابیات تا به حال در هیچ مجله یا رسانه ای چاپ نشده است بسیار خرسند خواهم شد در صورت استفاده و بهره مندی از آنها حتما نام استاد میرنصرت الله بهادری نیز ذکر شود .با سپاس دکتر رحمت سخنی 16/12/87
بستان اکیب بستاندا ورتویاردیق
قیزالاری دریب سورا سویاردیق
قوونلاری یلییب مگر دویاردیق
الله نه خوش دورانیدی جوانلیق
هیچ بیر زمان گلیب اولماز اوشاقلیق
نهار اولوب دوشوب گلده چیمردیک
داش اوستونن شیزه ووروب اوزردیک
سرین دوشوب داوارالاری سورردیک
چوبان ایتی گئجه چلده هورردی
چوبان قوردی قووب ئلجه گولردی
قالاداغی آغکهریزین داغلاری
یکانا تداواردی میوه باغلاری
بستانلارین گورقیداسی تانلاری
ایندی دئسم اوشاقیدیق قانمیردیق
بی لیاقت انسانلاری سایمیردیق
قالاداغی بیزیم کندین فرهنگی
جبهه لرده شهید وتریبلر جنگی
قوزخمویوی بد سرباز پاسدار سرهنگی
پکانیلار بوتون غیرت کانیدی
جوانلارین قانی علی قایندی
آغ کهریزده چوخلی داوار یارمیشام
داوارلاری بئجرمیشم ساتمیشام
کئچیلرین سوتلرینی ساغمیشام
تویونلارین سوتلری چوخ یاغلیردی
کئچی قوردی گورمک همین آغلیردی
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
شعرپدر
نوشته : بهروز مرادی
nightpoet.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
انتخاب : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
پدر میبخشد بیدریغ !!
پدر، میبخشد بیدریغ و دوستمیدارد بیچشمداشت.
پدر، کار میکند آنگونه که شمع میسوزد.
او در تب و تاب، خود را آب میکند تا که گرما و روشنی به من و شما ببخشد.
تنها خداست که به خلوت و تنهایی پدران راه دارد.
تنها خداست که میداند پدران چه میکشند و چهها در دل دارند.
پدران حضوری سبکبال دارند ، به چشم نمیآیند و آنگاه که دیگر نیستند ، جایشان چهقدر خالیست.
جای خالی پدران را با هیچچیز نمیتوان پرکرد.
پدر ، همان روحیست که خداوند به کالبد خاکی زندگی دمیده است.
زندگی اگر زنده است، دلیل آن پدراناند.
این ابر بارانزای حضور پدران بر سرِ زندگی و سرزندگیتان هماره سایهگستر باد
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
انتخاب : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) ارومیه
قالاداغی آغ کهریزین هواسی
قالا داغینا سلام(قسمت چهارم )
نوشته: میرنصرت الله بهادری پرستار مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
خوانندگان گرامی اشعار ترکی که در حال خواندن آن می باشید اثر آقای میر نصرت الله بهادری از پرستاران خوب و دلسوز آذربایجانی و اهل تبریز بوده و مدتهاست که ساکن شهرستان اورمیه مرکز همیشه آذربایجان غربی میباشد .این شاعر توانمند آذربایجانی در زمان نوجوانی و جوانی در محضر استاد جاوید آذربایجان شادروان حسین شهریار شاگردی نموده و دارای آثار فراوانی میباشد که در فرصتهای باقی در خدمت هموطنان ایرانی داخل و خارج کشور قرار خواهد گرفت این ابیات تا به حال در هیچ مجله یا رسانه ای چاپ نشده است بسیار خرسند خواهم شد در صورت استفاده و بهره مندی از آنها حتما نام استاد میرنصرت الله بهادری نیز ذکر شود .با سپاس دکتر رحمت سخنی 11/12/87
قالاداغی آغ کهریزین هواسی
داوارلارین گیلر سسی صداسی
اوت استونده چوپانلارین داواسی
هیچ قانمیردی هر ئیر گلدی ووروردی
آداملاری بیر بیرنیه قوروردی
یای کی اولدی کوچردیک آغکهریزه
داوارلاری یواش سورردیک دوزه
ماشین چیلار اوزوم وئرردی بیزه
الله نه خوش اوزوملری یییردیک
یلمک همین اوستونن سو ایچردیک
قالاداغی اوجا ئیردن باخگینان
بولاقلارا هردن نظر سال گینان
آهو کیمی داغ داشلارا قاش گینان
منده سنله داغ داشلارا قاچارام
محبتی اورکلره سالارام
قالاداغی گوروم سنی قالاسان
چراغ کیمی گوندوز آخشام یاناسان
اوزاق یولدان سلامیمی آلاسان
من همیشه سنی یادیما سالام
سنده دعا ائله منده ساغ قالام
قالاداغی آداملیغا فکر ائله
اولنلری قالانلاری ذکر ائله
اولوم الله الینددیر شکر ائله
بیز اللهین درگاهیندا بندییک
گناه ائدسک همیشه شرمندییک
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
قالاداغی بولاقلاردان اثر یوخ
( قالا داغینا سلام قسمت سوم)
نوشته: میرنصرت الله بهادری پرستار مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
خوانندگان گرامی اشعار ترکی که در حال خواندن آن می باشید اثر آقای میر نصرت الله بهادری از پرستاران خوب و دلسوز آذربایجانی و اهل تبریز بوده و مدتهاست که ساکن شهرستان اورمیه مرکز همیشه آذربایجان غربی میباشد .این شاعر توانمند آذربایجانی در زمان نوجوانی و جوانی در محضر استاد جاوید آذربایجان شادروان حسین شهریار شاگردی نموده و دارای آثار فراوانی میباشد که در فرصتهای باقی در خدمت هموطنان ایرانی داخل و خارج کشور قرار خواهد گرفت این ابیات تا به حال در هیچ مجله یا رسانه ای چاپ نشده است بسیار خرسند خواهم شد در صورت استفاده و بهره مندی از آنها حتما نام استاد میرنصرت الله بهادری نیز ذکر شود .با سپاس دکتر رحمت سخنی 8/12/87
قالا داغی بولاقلاردان اثر یوخ
کئدلیلرین گئد گلینن خبر یوخ
بو زماندا انسانلار دا کسر یوخ
قدیم زمان حیا حرمت چوخودی
غیرت لیلر بی غیرتی بوغوردی
قالاداغی سن بیر محکم قالاسان
یامان گونده درده درمان دواسان
ائل طایفه ده چوخ ادبلی بالاسان
منیم طایفام ائلیم آرخام شهریار
حیدر بابا قالیب سندن یادگار
قالاداغی سن محبت کانیسان
اربابلارین آقاسی سان خانی سان
کاسب لارین کمگیسن مالیسان
الله سنی بوملتدن سشمسین
گناهکارین گناهینان گئشمسین
قالاداغی گئچن گونه گون چاتماز
انسان اولان بیربیرین پولا ساتماز
یامان گونده انسان دوستونی آتماز
بو دنیانین وفاسی یوخ هیچ کسه
پاک انسانین جفاسی یوخ هیچ کسه
قالاداغی یکانکهریزوار اولسون
دشمنلری نابود اولسون خار اولسون
جوانلاری دائم سنه یار اولسون
بولاقلارین دائم سویی چوخالسین
کئدلیلرین درد غمی آزالسین
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
سلام پدر جان کجایی؟
دلگیر مباش از "طفلک"ات اگر ماندهاست در راه.
بخاطر دارم خوب شش سال پیش را، وقتی عزم سفر کردی بی هیچ. آمدی به این غربت.
گفتی:"میروم، میآیی؟"
گفتم:"بمان، میآیم"
و نماندی و من ماندم. تو رفتی شش سال پیش این روز.
گفتی:"نمان در این غربت"
میبینی پدر، میبینی که ماندهام. توان رفتنم نیست.
هنوز هم التهاب آنروزها با من است و زمان، نبود تو را بیشتر میکند. کجاست عادت خاک؟ کجاست سردیاش که مرا نمیگیرد. باور دارم که هستی. هنوز منتظرم که چشمان منتظر تو را ببینم، وقتی مسافرِ خانه تو میشوم. سایه مانده روی دیوار اتاقت غریب است و غریبی میکند. هنوز بغضم میشکند وقتی عقربهها میرسند به 2 عصر وقتی قلبت ایستاد و قامت بلندت ترک خورد...
سلام پدر
دلگیر مباش از من اگر بد شدهام این روزها. دلگیر مباش از من اگر بد میکنم با خود.
اینجا نشستهای، روبروی نگاه من و نگرانی، میدانم.
میروم حرم به پای دل، که پای رفتنم بستهاست. درها به رویم زنجیر است، میمانم پشت قفلها. و با آب مانده حوض وضو میگیرم!
میدانم بد شدهام تو میدانی و خدا و همین است که تنها ماندهام بی تو.و همه چیز من چنان گم شده میان غبار، که خود را هم نمیبینم.
روی از من مگردان در این لحظات نیاز.
هنوز هر سال زنده میشوی این روزها و می مانی تا زمستان سال بعد که باز هم ساعت، زنگ دو را بنوازد دنگ دنگ، در 2 اسفند و من بلرزم تمام.
2:00 بعد از ظهر عاشورا
نوشته :پرنیان
انتخاب:دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
قالاداغی اوشاقیدیک قانمیردیق !!
قالا داغینا سلام(قسمت دوم)
نوشته: میرنصرت الله بهادری پرستار مرکز آموزشی درمانی امام خمینی(ره) اورمیه
ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
خوانندگان گرامی اشعار ترکی که در حال خواندن آن می باشید اثر آقای میر نصرت الله بهادری از پرستاران خوب و دلسوز آذربایجانی و اهل تبریز بوده و مدتهاست که ساکن شهرستان اورمیه مرکز همیشه آذربایجان غربی میباشد .این شاعر توانمند آذربایجانی در زمان نوجوانی و جوانی در محضر استاد همیشه جاوید آذربایجان استاد شادروان حسین شهریار شاگردی نموده و دارای آثار فراوانی میباشد که در فرصتهای باقی در خدمت هموطنان ایرانی داخل و خارج کشور قرار خواهد گرفت این ابیات تا به حال در هیچ مجله یا رسانه ای چاپ نشده است بسیار خرسند خواهم شد در صورت استفاده و بهره مندی از آنها حتما نام استاد میرنصرت الله بهادری نیز ذکر شود .با سپاس دکتر رحمت سخنی اورمیه 4/12/87
قالا داغی اوشاقیدیک قانمیردیق
دام دیوارا دیرماشیردیق سایمیردیق
دئییردیلردوز یولاقاچ قاچ میردیق
کورپَلری داغ داشلاردا یایاردیق
قورد گلنده ایتلرینن قوواردیق
قالا داغی شهریارین شهرتی
تانیینبدی دنیادا وار حرمتی
حامیدان چوخ قازانیبدی ثروتی
بوزماندا ارزشینی بیلن یوخ
چوخ ئیرلرده آد بسینی دییَن یوخ
قالا داغی دریالارین سویی یوخ
شکارچیلار سو اوزونده ووردر اوخ
پیس آدامین بو دنیادا سانسی چرخ
داغ داشلارین اوت علفی سوروسی
چوپانلارین سوت قاتیقی دویوسی
قالا داغی داغ داشلاری آشاندا
کهلیک کیمی قاقیلدوب اوچاندا
حسرتیله غمگین غمگین باخاندا
اورک سینیر فکر گلیر انسانا
هر کیمینده فکری گئدیر بیریانا
قالا داغی الله سنی ساخلاسین
محبتی اورکلرده باغلاسین
دشمنلرین سنی گورجک آغلاسین
سَن بیر یاخشی مهربانلی آتاسان
گوروم سنی ایللر بویی قالاسان
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
قالا داغینا سلام(قسمت اول )
نوشته: میرنصرت الله بهادری پرستار مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
ویراستار : دکتر رحمت سخنی از مرکز آموزشی درمانی امام خمینی (ره) اورمیه
خوانندگان گرامی اشعار ترکی که در حال خواندن آن می باشید اثر آقای میر نصرت الله بهادری از پرستاران خوب و دلسوز آذربایجانی و اهل تبریز بوده و مدتهاست که ساکن شهرستان اورمیه مرکز همیشه آذربایجان غربی میباشد .این شاعر توانمند آذربایجانی در زمان نوجوانی و جوانی در محضر استاد همیشه جاوید آذربایجان استاد شادروان حسین شهریار شاگردی نموده و دارای آثار فراوانی میباشد که در فرصتهای باقی در خدمت هموطنان ایرانی داخل و خارج کشور قرار خواهد گرفت این ابیات تا به حال در هیچ مجله یا رسانه ای چاپ نشده است بسیار خرسند خواهم شد در صورت استفاده و بهره مندی از آنها حتما نام استاد میرنصرت الله بهادری نیز ذکر شود .با سپاس دکتر رحمت سخنی اورمیه 18/11/87
قالا داغی قارلی داغلار آشگینان
نامردلری تفنگ نن ساش گینان
دشمنلری نامردلره قاتگینان
قوی دئییلسین سنین آدین دیللرده
افتخاری بیزه چوخدی هر ئیرده
تالا داغی قوزولارین آجالیب
قویونلارین آریخلیوب قوجالیب
چوپانلارین ناخوشلیوب سارالیب
فلک بیزی بو دنیادا آتیبدی
زمانه نین چرخی دونوب یاتیبدی
حیدربابا شهریارین اثری
شعرلرینین واردی چوخلی ثمری
دشمنلرین سیناجاقدی کمری
شهریار بیر آدلی سانلی کیشیدی
آذربایجان خطه سینده بیریدی
قالا داغی یکان بیزه وطن دی
آذربایجان ملتی محترم دی
تبریز اوزی آذربایجان دییندی
من قربانام آذربایجان ائلینه
شهریارین اصل ترکی دیلینه
قالا داغی شهریارا جان دییک
قویونی قوزونی اونا قربان دییک
شهریارین آدینی اصلان دییک
اوبیر نامی شاعردی دنیادا
شعرلری چوخ جالِبدی دنیادا
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI
دکتر رحمان دادمان شمع جاوید آذربایجان
رحمان دادمان در سال 1335 در شهر اردبیل دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در همان شهر و تحصیلات متوسطه را در رشته ریاضی در دبیرستان هدف تهران به انجام رساند. وی در سال 1353 وارد دانشگاه تهران شد و در سال 1365 در رشته مهندسی عمران از این دانشگاه در مقطع کارشناسی ارشد فارغالتحصیل شد.
پیش از انقلاب فعالان جنبش اسلامی در انجمنهای اسلامی دانشگاه تهران بود و نقش بسیار گستردهای در قیام مردم تبریز علیه رژیم شاه داشت. وی پس از پیروزی انقلاب هم به همراهی دانشجویان مسلمان و پیرو خط امام (ره) در تسخیر لانه جاسوسی و برپایی انقلاب دوم نقش فعالی ایفا نمود.
پس از حمله نظامیان آمریکا به طبس، وی همراه عدهای از گروگانهای آمریکایی عازم شهر تبریز شد. سپس به پیشنهاد حضرت آیت الله مدنی به فرماندهی سپاه آذربایجان شرقی منصوب گردید. با شروع جنگ تحمیلی مشارکت فعالی در همه عرصههای دفاع مقدس داشت، سپس تا پایان جنگ در سمتهای مسئول ستاد عملیاتی سپاه پاسداران، جانشین معاونت کل لجستیک و تدارکات سپاه و قائممقام عضو هئیت امنای جهاد سازندگی و معاون آموزش جهاد به خدمت پرداخت با فرمان حضرت امام(ره) مبنی بر الحاق شیلات ج.ا. به وزارت جهاد به عنوان اولین مدیرعامل شرکت شیلات ج.ا. منصوب گردید. با رحلت حضرت امام (ره) همانند بسیاری از دوستان و همرزمان خویش به ستاد برگزاری مراسمهای ارتحال امام (ره) پیوست و به صورت شبانهروزی به کار و تلاش پرداخت تا شاید به این طریق بتواند ذرهای از درد جانکاه خویش را در غم از دست دادن آن پیر فرزانه التیام بخشد.
پس از ارتحال امام(ره) در راستای عمل کردن به وصیتنامه امام خمینی(ره) مبنی بر تحصیل جوانان حزباللهی و حضور آنها در فضای دانشگاهها مشغول ادامه تحصیل شد. دکتر دادمان سپس برای تحصیل در رشته دکترای راه و ساختمان به انگلستان رفته و موفق به دریافت درجه دکترا از دانشگاه منچستر این کشور گردید.
ایشان طی سالهای گذشته در سمتهای مختلفی به انجام وظیفه در نظام مقدس جمهوری اسلامی پرداخته است از جمله در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در پستهای فرمانده سپاه آذربایجان شرقی، مسئول ستاد عملیاتی سپاه، معاون هماهنگ کننده واحد تدارکات کل سپاه و جانشین معاون لجستیکی در وزارت سپاه ، در وزارت جهاد سازندگی در پستهای مسئول واحد آموزش جهاد، قائم مقامی و عضویت درشورای مرکزی و مسئول هماهنگی واحدها و کمیتههای جهاد و همچنین مدتی نیز به عنوان مدیرعامل شرکت شیلات جمهوری اسلامی ایران در این وزارتخانه فعالیت کرده است.
آقای دکتر دادمان حضور فعالی در مجامع فرهنگی داشته و مقاله وی در کنفرانسهای بینالمللی منتشر گردیده وی همچنین علاوه بر تدریس در دانشکده فنی دانشگاه تهران مدتی نیر در سمت معاون امور پژوهشی مرکز تحقیقات استراتژیک مشغول به کار بوده است. از ایشان چهار فرزند به یادگار مانده است.
شهید دادمان در 27 اردیبهشت سال 1380 در حالی که جهت انجام ماموریت اداری خویش و بازدید از پروژههای وزارت راه و ترابری دراستان گلستان عازم این استان بود در سانحه سقوط هواپیمای یاک 40 همراه تعدادی دیگر از همراهان خویش به ملکوت اعلی پیوست.
هیچوقت فکر نمیکردم آقا رحمان این طور از دنیا برود، خوشا به سعادتش، "عاش سعید او مات سعیدا" (خاطرات حیدر زندیه)
زندیه از یاران دیرین شهید دادمان است. وی که از سالهای اولیهی انقلاب با شهید دادمان یار بوده است. خاطرات بسیاری از وی در ذهن دارد. زندیه از آقا رحمان میگوید: « متاسفانه ما ایرانیها رسم بدی داریم و آن این است که همیشه وقتی افراد برزگ از دنیا میروند شروع به شناسایی درباره رفتار، خصوصیت و ویژگیهای آنها میکنیم، وقتی این مردان بزرگ در قید حیات هستند، آنطور که شایستهی آنهاست، به آنها توجه نمیکنیم و گاهی حتی به آنها ظلم هم میکنیم.»
وی با تقسیم بندی مراحل مختلف زندگی شهید دادمان و دستهبندی ویژگیهای اخلاقی و خصوصیات شهید به ذکر خاطراتی از آن مقاطع میپردازد و میگوید:« آقا رحمان بسیار شجاع و با شهامت بود.» سالهای 56 یا 57 بود که رو به روی دانشگاه تهران تظاهراتی برگزار شده بود، یادم هست که آقا رحمان روی شانههای یکی از هم رزمانش با حرارت علیه رژیم شاه شعار میداد.
سالهای 62-63 در مراسم حج یک راهپیمایی در مکه ترتیب دادیم. در مسیر سنگ زدن به شیطان خیلیها با علاقه شعار نمیدادند؛ اما آقا رحمان با این که مسئولیت مهمی بر عهده داشت و باید طوری رفتار میکرد که مورد شناسایی قرار نگیرد، با حرارت شعار میداد به طوری که جمع با ایشان همراهی کرد و تظاهرات تبدیل به یک راهپیمایی بسیار موثر و پرشکوه شد.»
« در حج خونین سال 66 در اجتماع مردم درحالی که پلیس ضد شورش و نیروهای خشمگین سعودی حضور داشتند، با شهامت مردم را توجیه میکرد و به آنها روحیه میداد.» زندیه از علاقهی شدید آقا رحمان به رزمندگان اسلام میگوید و ادامه میدهد:« آقا رحمان علاقهی خاصی به رزمندگان داشت و در مراسم حج تمام تلاشش این بود که نیروهای بعثه را از میان رزمندگان انتخاب کند و جالب است که بدانید شهید دستواره ، حاج عباس ورامینی، مجید رمضان و بسیاری دیگراز بزرگان لشگر 27 با آقا رحمان همکاری کردند. آقا رحمان همیشه بسیجی بود. یادم هست زمانی که مدیر عامل شیلات بود، در موسم هفتهی بسیج و عملیاتها که میشد، لباس بسیجی میپوشید زمان اعلام قطعنامه شاهد بودم که چگونه اشک میریخت.»
یار دیرین شهید رحمان دادمان میگوید: «آقا رحمان روح لطیفی داشت، علیرغم چهرهی ایشان که جدی و خشن به نظر میرسید، بسیار لطیف و مهربان بود. وقتی کاری را که به افراد محول میکرد انجام میشد مثل یک آدم معمولی و زیردست میآمد دلجویی و تشکر میکرد. اگر این وجه شخصیت آقا رحمان را کسی درک کرده باشد امروز بیشتر میسوزد.
زندیه ادامه میدهد: «عجیب عشق به ائمه داشت. در مراسم حج زمانی که دعای کمیل برپا میکردیم ایشان همواره در رفت و آمد بود. همانطور که راه میرفت و وظیفهاش را انجام میداد، گریه میکرد و اشک میریخت. یادم هست یکبار بعد از آن که دعای کمیل تمام شد، آقا رحمان گفت: حیدر، برویم دعا بخوانیم. من که خسته بودم گفتم: خسته شدیم، آقا رحمان در جواب گفت: دعایی که خودمان پشت بقیع بخوانیم لطف دیگری دارد.
http://www.sahand272.blogfa.com/
http://www.rs272.parsiblog.com/
WEST AZERBAIJAN URMIA--Dr.RAHMAT SOKHANI